محل تبلیغات شما

                                 تشکر حسینعلی بهاء از تزار روس!

 

    با توجه به آنچه که در باره اعطای لقب سر و نشان شوالیه بهعبدالبهاء توسط فرمانده قوای انگلیس ذکر شد، پیروان فرقه ضاله بهائیت آسمان وریسمان را به هم بافتند تا عمل زشت و نکوهیده رهبرشان را توجیه نمایند. آنان جوابهای غیر منطقی و غیر واقعی در این زمینه زیاد بیان کرده و می کنند تا بدین وسیله دامنجناب عبدالبهاء را از این لکه ننگ پاک نموده و سر سپردگی، پناهندگی و جاسوسی وی رابرای دولت استعمارگر کم رنگ نشان دهند.


    مبلغین بهائی در توجیهات خود چنین عنوان می کنند که آنچه عبدالبهاءدر زمان اشغال فلسطین توسط نیروهای انگلیس انجام داده و گندم و آذوقه آنان رافراهم نموده است، فقط به خاطر حس انسان دوستی و به عبارتی همان شعار خدمت به ابنایبشر بود که یکی از تعالیم بهائیت محسوب می شود و لا غیر. در حالی که واقعیت غیر ازآن چیزی است که پیروان فرقه ضاله بیان می کنند. زیرا احدی از مردم کمک به سربازان م و اشغالگر را از باب مسائل انسانی ونوع دوستی نمی شمارند. بلکه این کار را نوعی جاسوسی برای دشمن و خیانت به وطن میدانند.


    اگر فرض کنیم که عبدالبهاء این کار را فقط به خاطر حس نوعدوستی یا همان تعلیم بهائیت انجام داده باشد، باز هم با واقعیت مطابقت ندارد زیراكدام ارتش اشغالگری را می شناسید که نسبت به مردمی که با او در حال جنگ هستند،تقدیر کند و با دادن لقب سِر و بالاترین نشان رسمی خود به او ارج بنهد؟ آنچه باعثشد تا ملکه بریتانیا لقب سِر و نشان شوالیه خود را به رهبر بهائیان عطا نماید، فقطو فقط خدمت به دولت استعماری انگلیس بوده ولا غیر.


    علاوه بر این، نوه دختری عبدالبهاء یعنی شوقی ربانی در کتابقرن بدیع پرده از واقعت برداشته و صریحاً اعتراف نموده است که اعضای دولت انگلیس بهویژه وزیر خارجه آن کشور از رهبر بهائیان حمایت کرده و امنیت او و خانواده اش رادر برابر خشم مردم و حاکم ترک عثمانی برقرار نموده است.


    لهذا می بینیم عبدالبهاء در برابر تسلط قوای انگلیس برسرزمین فلسطین اظهار خوشحالی کرده و برای امپراطور استعمارگر آن کشور آرزوی بقا میکند و در دعایش چنین از خدا می خواهد که پروردگارا، سرا پرده عدالت در شرق و غرباین سرزمین مقدس برپا شده من ترا شکر و سپاس می گویم که این حکومت دادگستر و دولتمقتدر به اینجا وارد شده و نیروی خود را در راه آسایش ملت و سلامت خلق به کارگرفته است و در پایان هم در حق پادشاه انگلستان چنین دعا می کند: پروردگاراامپراطور بزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانیت مؤید بدار و سایهبلند پایه ی او را براین اقلیم جلیل (فلسطین) پایدار ساز!


    چنین عبارتی از عبدالبهاء نسبت به پادشاه انگلیس با آن توجیهیکه پیروان وی می گویند، اصلا همخوانی ندارد. اگر عبدالبهاء به خاطر حس انسان دوستانهبه سربازان م انگلیسی آذوقه رسانده است، چرا در دعایش از سلطه انگلیس بر آنسرزمین اظهار خوشحالی کرده، دست به دعا بر می دارد و اینگونه برای پادشاه انگلستانتقاضای توفیقات رحمانیه می کند و از خدا می خواهد سایه بلند پایه امپراطور انگلیسرا بر فلسطین پایدار بسازد؟


    علاوه بر اینکه اعطای نشان پهلوانی و درجه نجابت و لقب سِرو این دعاها در شرائطی انجام گرفته که جنایات آن کشور در مستعمرات خود همانندهندوستان و جنایتی که در ایران در زمان اشغال از خود نشان داده بر احدی ازایرانیان پوشیده نیست که قریب به 9 میلیون نفر از مردم ایران بر اثر قحطی و گرسنگیاز دنیا رفتند و ایرانیان این واقعه را هیچگاه از خاطره خود فراموش نخواهند کرد.


     با نگاه به کسانی که تاکنون این لقب و نشان را از طرف ملکهبریتانیا دریافت نموده اند، نشان می دهد که دولت استعمارگر انگلیس هیچگاه برای عملانسانی و بشر دوستانه پیش ‌قدم نشده تا به خاطر آن، لقب نامبارک و نامیمون سِر رابه کسی عطا نماید، بلکه تنها چیزی که ملاک اهدای این نام و نشان از طرف امپراطوریبریتانیا شده، خدمت شایان و درخور توجه به دولت استعمارگر بریتانیاست و از آنجائیکه عبدالبهاء نیز با فراهم نمودن غلات و آذوقه ارتش انگلیس باعث نجات سربازان آنکشور از گرسنگی شده بود، شایسته دریافت لقب Sir و نشان  knighthood گردیده است.همچنانکه شوقی ربانی نیز به آن اعتراف نموده است.


     در پایان این نکته ضروری به نظر می رسد که رهبران فرقه هایانحرافی برای تداوم دین و آئین ساختگی خود ناچارند به قدرت های استکباری واستعماری پناهنده شده و در سایه حمایت های آنان بتوانند چند صباحی را در مسند قدرتو ریاست مانده تا گمراهان را هدایت و رهبری نمایند همچنانکه میرزا حسینعلی نوریمؤسس و پیامبر خود خوانده این فرقه نیز بعد از حمایت ها و کوشش های بی دریغ سفیرروس در آزادی وی از دست دولت مرکزی ناصرالدین شاه قاجار به نیکلاویچ‌ الکساندر دومپادشاه روس نامه نوشته و از او تشکر نموده است.

 

     میرزا حسینعلی بهاء در کتاب آثار قلم أعلی (مبین) جلد1 صفحه 51 سطر 21 در لوح خطاب به امپراطور روس می نویسد: انیا ملک الرّوس ان استمع ندآء اللّه الملک القدّوس ثمّ اقبل الی الفردوس المقرّالّذى فیه استقرّ من سمّى بالاسمآء الحسنى بین ملأ الأعلی و فى ملکوت الانشآء باسماللّه البهىّ الابهى. ایّاک ان یحجبک هویک عن التّوجّه الی وجه ربّک الرّحمنالرّحیم. انّا سمعنا ما نادیت به مولیک فى نجویک لذا هاج عرف عنایتى و ماج بحررحمتى و  اجبناک بالحقّ انّ ربّک لهوالعلیم الحکیم. قد نصرنى احد سفرائک اذ کنت فى السّجن تحت السّلاسل و الاغلال بذلککتب اللّه لک مقاما لم یحط به علم احد الّا هو. ایّاک ان تبدّل هذا المقام العظیمانّ ربّک لهو القادر علی ما یشاء یمحو ما اراد و یثبت و عنده علم کلّ شىء فى لوح حفیظ».

 

     یعنی: ای پادشاه روس، ندای الهی را بشنو و به بهشت توجه كن، یعنی بهمقری كه مظهر اسماء و صفات الهی در آن مستقر است. مبادا خواهش های نفسانی تو را ازتوجه به خدا باز دارد. ما مناجات تو را در نجوایت با خدایت شنیدیم نسیم عنایتم به مرور آمد ودریای رحمتم به موج. دعایت را اجابت کردیم. خـدایتو دانا و حکیم است. زمانی که در زندان زیر غل و زنجیر بودم یکیاز سفیرانت به من کمک کرد. و به این سبب خدا مقام عظیمی به تو عنایت فرمود که دانشکسی جز او به آن نمی رسد. مبادا این مرتبهء بزرگ را از دست بدهی!

 

     شوقی ربانی پیشوای سوم بهائیان نیز در کتاب قرن بدیع صفحه227 سطر 11 در این باره می نویسد: در لوحی که به افتخار امپراطور روس نیکلاویچالکساندر دوم از قلم اعلی نازل شده آن وجود اقدس عمل سفیر را تقدیر و بیاناتی دراین مورد می فرمایند قوله: قد نصرنی احد سفرائک اذ کنت فی السجن تحت السلاسل و الاغلالبذلک کتب الله لک مقاماً لم یحط به علم احد الا هو ایاک ان تبدل هذا المقامالعظیم».


     گذشته از اینکه هیچ پیامبر و ولی خدائی از کفار کمک نخواسته و سرتعظیم در برابر او فرود نیاورده بلکه با او مبارزه کرده اند، اما رهبران فرقه ضاله بهائیت که از طرفاستعمارگران و قدرت های استکباری بروز و ظهور یافته اند، برای تداوم حیات خود ناچار به حمایت از دولتهای ستمگر و استعماری هستند. تا چند روزی بر مسند قدرت و ریاست باقی بمانند. میرزا حسینعلی نوری علاوه بر این خبط بزرگ، در نامهتشکر آمیز هم که به تزار روس نوشته است، عوض اینکه این نامه را به نیکلای یکم پادشاه وقت روسیه تزاری بنویسد، اشتباهاًبه الکساندر نیکلاویچ پادشاه بعدی آن کشور نوشته و از وی قدردانی نموده است.

 

    زیرا در پائیز سال 1231 شمسی که میرزا حسینعلی نوری بخاطر دست داشتندر ترور ناصرالدین شاه قاجار دستگیر و روانه زندان گردید، در روسیه نیکلایاول بر تخت سلطنت نشسته بود و همو بود که به کینیاز دالگورکی سفیر خود در تهران دستورحمایت از میرزا حسینعلی بهاء و تلاش برای رهائی وی از زندان را داده بود. در نتیجه پیگیریها، تهدید ها و دخالت های مستمر وی که شوقی ربانی در قرن بدیع و عبدالحمید اشراق خاوری در تلخیص تاریخ نبیل زرندی به آن اعتراف نموده است، میرزا حسینعلی نوری از زندان آزاد و راهیعراق گردید. با یک جستجوی ساده در گوگل این مطلب را باور کنید.


برای دیدن کتاب آثار قلم أعلی و قرن بدیع روی ادامه مطلب کلیک کنید.

علی محمد باب تروریست

ادعاهای بهاءالله - 38

دروغگوئی علی محمد باب

عبدالبهاء ,انگلیس ,نشان ,های ,نموده ,لقب ,میرزا حسینعلی ,را به ,و نشان ,را از ,نموده است

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

doctorati ردلاین کالا اس اسی ها سایه های جذابیت و زیبایی دندان ها ایران گروه Paul's page موبوبلاگ-مرجع تخصصی تلفن همراه Povidone K17/K25/K15/K30/K90/K60,PVP-I/Povidone Iodine Powder,PVPP/Crospovidone Powder onualpasi cithureter